مرتضی پورمیرزای
  • صفحه اصلی
  • توکا کست
  • تماس
یکشنبه 14 اردیبهشت 1404
مرتضی پورمیرزای
  • صفحه اصلی
  • توکا کست
  • تماس
مرتضی پورمیرزای
مرتضی پورمیرزای
  • صفحه اصلی
  • توکا کست
  • تماس
Copyright 2021 - All Right Reserved
کنفرانس خبری انجمن یوز
محیط زیست

چگونه یوزپلنگ را به مرز انقراض کشاندیم:‌ هفت

by مرتضی پورمیرزای 1399-05-03
توسط مرتضی پورمیرزای

تا زمانی که نماینده مقیم سازمان ملل و رییس سازمان حفاظت محیط زیست نگفته بودند که روند جمعیت یوزپلنگ در ایران معکوس شده، اختلاف نظرات زیادی میان ما در انجمن وجود داشت. برخی می‌گفتیم برای اعلام وضعیت هشدار برای یوز زود است، برخی می‌گفتیم سازمان خودش نسبت به موضوع آگاه است و نیازی به اعلام هشدار عمومی ندارد. اما ماجرایی که در پست شش نوشتم، همه چیز را تغییر داد.
چند جلسه ای در سازمان داشتیم. رسانه هایی هم به آمارهای نادرست اعتراض کردند. فایده نداشت.
درست بخاطر ندارم چند جلسه در انجمن داشتیم، دعوا کردیم، فکر کردیم و وضعیت رو ارزیابی کردیم اما پیش از روز یوز سال نود و پنج، تقریبا تمامی ما روی یک نکته توافق داشتیم:« حالا که سازمان نمیخواهد در خصوص وضعیت یوز واقعیت را قبول کند و یا اگر عمدا نمی‌خواهد در استراتژی‌ها بازنگری کند، پس وقت آن رسیده که به همه این واقعیت را بگوییم!».
تصمیم گرفتیم نامه ای به رییس جمهور بنویسیم و وضعیت را روشن کنیم. همچنین راهکارها را نیز ارائه دهیم و به صورت آنلاین امضا جمع کنیم.
برنامه از این قرار بود:
اول برگزاری یک کنفرانس خبری با دعوت از تمامی خبرنگاران محیط زیست
دوم ارائه مستندات در خصوص وضعیت یوز
سوم انتشار نامه و بیانیه و معرفی سایت کمپین
چهارم جمع آوری امضا بر روی سایت روز ملی یوزپلنگ ایرانی
بدین ترتیب کمپین نامه نجات کلید خورد.
تا صبح نخوابیده بودیم و کارها را نهایی می‌کردیم. مرتضی اسلامی جلسه رو شروع کرد و آخرین نتایج پایش را اعلام کرد در ادامه شروع به قرائت نامه کرد. بغض امانش نداد و جلسه را ترک کرد. من سعی کردم قرائت را ادامه دهم اما حال من هم بهتر از مرتضی نبود. بخصوص آنجا که نوشته بودیم:«در شرایطی چنین بحرانی، اقدامات حفاظتی باید به شکل اضطراری انجام شود، در غیر اینصورت، شوربختانه یوزپلنگ ایرانی، در دهه ای که در آن قرار داریم، منقرض خواهد شد.»
گفتیم تنها دو یوز ماده در پایش‌های آخر شناسایی کرده ایم. شاید این جمله در آن روز به پر حاشیه ترین جمله تاریخ حفاظت یوز تبدیل شد. چرا؟ فکر می‌کنم به این دلیل که همه ما، دشمن واقعی را از یاد برده بودیم.
انقراض به سرعت می‌تاخت، اما برخی آماده تاختن به ما می‌شدند…

ببینید:

می‌ترسیدیم؟ نه. مگر رسالت ما به عنوان یک انجمن چیزی جز این شفاف سازی بود؟
بالاخره باید انتشار آمارهای نادرست از وضعیت یوز تمام می‌شد. اما بازهم عکس‌العمل‌ها خارج از حد انتظار ما بود! در پست بعدی از روزهای بعد از کنفرانس خبری می‌نویسم. از دستاوردها، حرف‌ها و تاختن‌ها.

1399-05-03 0 comment
0 FacebookTwitterPinterestEmail
محیط زیست

چگونه یوزپلنگ را به مرز انقراض کشاندیم: شش

by مرتضی پورمیرزای 1399-05-03
توسط مرتضی پورمیرزای

سال ۱۳۹۴ بود.
از نگاه من؛ سال جدی شدن نگرانی در انجمن. جز توران که بچه‌های میراث پارسیان در حال پایش آن بودند انجمن همچنان دیگر زیستگاه‌ها را پایش می‌کرد. . داده‌های دوربین تله ای انجمن هر سال نگران کننده تر می‌شدند.
شهریور ماه آن سال برای ما فراموش شدنی نیست. آخرین سالی که جشنواره روز ملی یوزپلنگ ایرانی برگزار شد. آن سال ما کمپینی برای اطلاع‌رسانی از وضعیت آخرین بازمانده های جمعیت آغاز کردیم. آخرین برآورد ما حداکثر هفتاد فرد بود. هدف کمپین (@70survivors )هشدار در خصوص سیر نزولی جمعیت بود.
این اولین هشدار بود. امیدوار بودیم که هشدار شنیده شود و تغییری در سیاست‌گذاری‌ ها و رویکردهای سازمان محیط زیست ایجاد شود. اما اشتباه کردیم. این آغاز مسیری بود که پیش‌بینی آن برای ما سخت بود.
معصومه ابتکار در مراسم روز جهانی یوزپلنگ مصاحبه ای عجیب انجام داد:«با دوربین‌هایی که داشتیم،[نتایج] نشان می‌دهد که تولید مثل یوزپلنگ قابل قبول است، اظهار کرد: تولید مثل یوزپلنگ‌ها وضعیت خوبی دارد و 18 مورد توله یوزپلنگ طی ماه‌های اخیر مشاهده شده است و این‌ها همه علائم و نشانه‌های خوبی است» همشهری؛یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴
گری لوییس، نماینده مقیم سازمان ملل متحد در ایران هم گفت:« روند جمعیت یوزپلنگ در ایران معکوس شده است» زیستبوم؛ ۱۶ آذر ۱۳۹۴
بماند که ما چه حالی داشتیم از این خبر…
پایگاه خبری دیده‌بان محیط زیست ایران خبری مفصل کار کرد و همان روز نوشت:«از ابتدای سال جاری تاکنون تنها چهار توله یوزپلنگ در کشور شناسایی شده است که هر چهار توله نیز در میاندشت حضور دارند و تصویربرداری از ۱۸ توله یوز به هیچ عنوان صحت ندارد.» اولین هشدار را که نپذیرفتند، واقعیت را هم رسماً معکوس اعلام کردند. چرا این اطلاعات اشتباه توسط رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست و نماینده سازمان ملل منتشر می‌شد؟ این موضوع اصلی اتفاقات سال‌های بعد بود. درگیری نه برای حفظ یوز‌ بلکه برای اثبات واقعیت‌های تلخ اما واقعی، تازه آغاز شده بود.

ادامه دارد…
.
پی‌نوشت: هیچوقت نفهمیدم چرا وقتی روز ملی یوزپلنگ داشتیم سازمان روز جهانی را جشن میگرفت! روز تولد یوزپلنگی که برای خانم لاری مارکر مهم بود و بعدها باعث شد موسسه خودش رو تأسیس کنه. .

1399-05-03 0 comment
0 FacebookTwitterPinterestEmail
ساغند
محیط زیست

چگونه یوزپلنگ را به مرز انقراض کشاندیم: پنج

by مرتضی پورمیرزای 1399-05-03
توسط مرتضی پورمیرزای

سال نود و سه. با نوید قلی‌خانی و صفورا زواران پروژه ای را آغاز کردیم تا به سوالی مهم پاسخ دهیم.
«آیا راهی برای پایش خارج از مناطق حفاظت شده وجود دارد؟ جایی که امنیت کافی برای دوربین‌گذاری وجود ندارد.»
زیستگاه های جنوبی مهم و کلیدی بودند. به ویژه پناهگاه حیات‌وحش دره انجیر که تمامی یوزپلنگ‌های شناسایی شده یزد دست کم یکبار از آن عبور کرده بودند. سکونتگاه‌های انسانی زیاد نبودند و برای تمرکز بیشتر تصمیم گرفتیم پس از بررسی میدانی یکی را انتخاب کنیم.
رباط پشت بادام؟
مغستان؟
خرانق؟
ساغند؟
به دلایل بسیار، ساغند انتخاب شد. فرضیه ساده بود:
چه کسی دوربین را می‌دزدد؟احتمالا شکارچی غیر مجاز.
پس باید سراغ شکارچی غیر مجاز رفت.
اما اجرا پیچیده بود! چطور میشد فرد درست را یافت؟ چطور میشد اعتماد کرد؟ اگر هم ما اعتماد می‌کردیم چطور باید اعتماد محیط‌بانان و رییس اداره را جلب می‌کردیم تا یک شکارچی در محدوده استحفاضی شان دوربین بگذارد؟
جواد شکوهی، اکبر جعفر پور از بهترین محیط‌بانان زیستگاه یوز بودند. مرتضی عزیزی هم از بهترین مدیران زیستگاه ‌ها که رییس اداره اردکان بود(و هست). اما وقتی پای اعتماد وسط می‌آید، ما محیط زیستی ها به همگی مشکوکیم.
وقتی وارد روستا می‌شوید پیچیدگی روابط رخ می‌نماید. مثلا اینکه فلانی آنطور رانندگی کرده، می‌تواند کلا روابط حسنه محلی ها و مسئولین منطقه را غیر ممکن کند. یکسال تمام با صبوری محیط‌بانان، رییس شهرستان، بچه‌های تیم پایش انجمن، مردم نازنین ساغند و…‌ به سرنخ‌هایی رسیدیم. این امکان وجود داشت تا به نحوی امکان مشارکت شکارچیان محلی را در پایش جمعیت یوزپلنگ فراهم کنیم. تصمیم گرفتیم یکسال پروژه را تمدید کنیم. پروپوزال نوشتیم، بودجه گرفتیم.
همه چیز دور از انتظار و خوب پیش می‌رفت. در یکسال حجم عظیمی داده استخراج شده بود و هدف پروژه که در ابتدا غیرممکن بود، دست‌یافتنی شده بود.
اما خب پروژه متوقف شد. یا دقیقتر اینکه پروژه را متوقف کردند! از کجا؟ از تهران. شرح کم و کیفش بماند‌. بودجه را پس دادیم.
پروژه که متوقف شد، نوید تلاش کرد نتایج نارسیده پروژه را به نحوی به کار گیرد و بعدها موفق شدیم در فاز سوم پایش، برای نخستین بار خارج از مناطق حفاظت شده را دوربین گذاری کنیم. اما پروژه ای که می‌توانست سازو کار پایش مناطق را دستخوش تغییر جدی کند، در نطفه خفه کردند. اولین بارشان بود؟ خیر
آخرین بارشان بود؟ خیر
اما ما بیرون شدنی نبودیم.

1399-05-03 0 comment
0 FacebookTwitterPinterestEmail
پایش جمعیت یوزپلنگ
محیط زیست

چگونه یوزپلنگ را به مرز انقراض کشاندیم: چهار

by مرتضی پورمیرزای 1399-05-03
توسط مرتضی پورمیرزای

در پست دوم گفتم که دوربین گذاری متمرکز در سال هشتاد و هشت در پارک ملی کویر آغاز شده بود. احسان مقانکی و مرتضی اسلامی از  انجمن یوزپلنگ ایرانی، طاهر قدیریان و امیرحسین خالقی هم از انجمن طرح سرزمین تیم رو تشکیل داده بودند.
نتیجه چه بود؟ تنها یک یوز نر در کل پارک!
نتیجه به نظر غیر واقعی بود. پارک ملی همچون کویر و فقط یک یوز نر؟
دهه هشتاد گذشت.
انجمن یوزپلنگ ایرانی از ابتدای دهه نود ایده پایش سراسری مناطق یوزپلنگ را مطرح کرد. در آن زمان انجمن طرح سرزمین کم‌کار شده بود و گروه دیگری هم پژوهش قابل توجهی بر روی جمعیت یوز انجام نمی‌داد. تا آن زمان عموم آمارهای اعلام شده از جمعیت یوزپلنگ در ایران نظرات کارشناسی اساتید و پیشکسوتان داخلی و خارجی بود. دیر یا زود باید کسی مطالعه ای سیستماتیک برای یافتن تعداد واقعی جمعیت آغاز می‌کرد. دوربین‌های تله‌ای زیادی خریداری و یا جمع‌آوری شد. تیم بسته شد و آماده شدیم بیشترین مناطق ممکن را پایش کنیم. پول را از حامیان ریز و درشت تامین کردیم و دل به کار زدیم. محیط‌بانان خبره مناطق مورد مطالعه، کارشناسان استانی، تشکل های محلی، پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و… این مطالعه را ممکن کردند.
متاسفانه نتایج امیدوار کننده نبود و هنوز هم به نظر غیرواقعی و عجیب می‌رسید. کل یوزهای شناسایی شده به ۲۰ نمی‌رسیدند. با فرمول‌ و آمار و احتمالات و … جمعیت قطعا زیر صد براورد میشد. من در این دوران سرباز بودم و این‌ها رو دورادور از بچه‌ها می‌شنیدم.
در همین دوره مطالعه مشخص شد که یوزها مسافتی بیش از تصور پیشین جابجا می‌شوند. «هاجر» فرزندان خود را از سیاهکوه به دره انجیر برده بود و در واقع چیزی در حدود ۱۳۰ کیلومتر هوایی از یک خط آهن و دو جاده با سه توله عبور کرده بود. پس مطالعه درون مناطق کافی نبود. اگر بیرون مناطق را مطالعه نمی‌کردیم نمی‌توانستیم مطمئن باشیم که اوضاع تا چه حد بحرانی است.. قدم بعدی پاسخ این سوال بود:
چگونه خارج از مناطق حفاظت شده که امنیت کافی برای دوربین گذاری ندارند را مطالعه کنیم؟
.

1399-05-03 0 comment
0 FacebookTwitterPinterestEmail
تیم ملی فوتبال
محیط زیست

چگونه یوزپلنگ را به مرز انقراض کشاندیم: سه

by مرتضی پورمیرزای 1399-05-03
توسط مرتضی پورمیرزای

پس از دوران سربازی در سال ۹۲ به عنوان مدیر روابط عمومی انجمن شروع به کار کردم. روزی یکی از بچه‌ها پستی از وبلاگ آرش نورآقایی را به ایمیل بچه‌های انجمن فرستاد که ایده تصویر یوزپلنگ را روی پیرهن تیم ملی مطرح کرده بود. من اولین نفر بودم که پاسخ دادم:« با مافیای فوتبال، غیرممکنه بشه همچین کاری کرد!»
چند ماه بعد آرش نورآقایی که فعال گردشگری بود، ده‌ها نفر از ما محیط‌زیستی‌ها رو به خط کرده بود تا برای این هدف تلاش کنیم. چیزی که شبیه به رویا بود. آن هم در فدراسیون فوتبال که نه جواب تماس‌ها رو میدادن، نه اجازه ملاقات. آرش نورآقایی به ما یاد داد که کنار هم بودن و همدلی می‌تواند ایده‌ای را به عنوان یک مطالبه مدنی به سطح رویدادی بزرگ چون جام جهانی فوتبال بکشاند. آرش نورآقایی به ما یاد داد «همت» چه کارها می‌تواند کند. به ما آموخت که آرزویی که در دهه ۸۰ دنبال می‌کردیم آنقدر هم دور از دسترس نیست. می‌خواستیم همه بدانند در ایران یوزپلنگ در خطر انقراض است. او به دنیا این پیام را رساند!
او کسانی را گردهم آورد تا این تصویر را کنار هم بسازند. نمادی از اتحاد. یک نفر از افراد پشت این تصویر امروز به اتهامی واهی در زندان است. چند نفر هم این سال‌ها از ترس پیدایشان نیست. بیشترشان هم حالا مدام به هم می‌پرند و درگیر دعوایند.
آن روز نه تنها شاید اولین و آخرین حضور بیشتر ما در استادیوم بود، بلکه شاید آخرین روزی بود که اینطور کنار هم جانانه از یوز دم زدیم. سراغ ندارم مطالبه مدنی دیگری در این کشور همچون ایده پیرهن تیم ملی فوتبال از ایران به شکلی صلح آمیز و توسط چند جوان به دنیا صادر شده باشد. به قول مرتضی اسلامی، ده سال در حفاظت جلو افتادیم.
اما چگونه یوز را به مرز انقراض کشاندیم؟
تنها تقصیر اساتید دانشگاه نبود که راه درست را به ما نشان ندادند. ما حتی وقتی راه را می‌دانستیم، رهایش کردیم. ما با خودخواهی و غرور نجات یوز را فدای خصومت، حسادت و قضاوت شخصی کردیم. چطور باید به مسیر همدلی و هم‌افزایی بازگشت؟

1399-05-03 0 comment
0 FacebookTwitterPinterestEmail
Newer Posts
Older Posts

بایگانی‌ها

  • اردیبهشت و خرداد 1401
  • بهمن و اسفند 1400
  • مرداد و شهریور 1400
  • اردیبهشت و خرداد 1400
  • بهمن و اسفند 1399
  • دی و بهمن 1399
  • مهر و آبان 1399
  • مرداد و شهریور 1399
  • تیر و مرداد 1399
  • اسفند و فروردین 1390

دسته‌ها

  • آموزش
  • دسته‌بندی نشده
  • زندگی
  • محیط زیست
  • نمونه کارها

آخرین‌ها

  • مسئله هیچگاه داشتن چند توله یوزپلنگ نبوده است
  • Google Camera (Gcam) چیست؟ چگونه گوگل کمرا نصب کنیم؟
  • چطور نزدیکترین مرکز واکسن یا تست کرونا را پیدا کنیم؟
  • فارسی سازی دستبند شیائومی Mi band 3 NFC
  • بهار وقتی بهاره، که بوی تو رو داره ❤️

کلمات

chongqing Mi Band 3 NFC Xiaomi آرش نورآقایی آفریقا انجمن یوزپلنگ ایرانی انقراض تحریم تصویربرداری ۳۶۰ درجه توران تیم ملی فوتبال حفاظت دانلود دستبند شیائومی دوربین موبایل روز ملی یوزپانگ ایرانی روز ملی یوزپلنگ ایرانی سازمان محیط زیست ساغند سمنان عطیه عکاسی موبایل فارسی سازی MI band 3 معصومه ابتکار نامه نجات پارک ملی کویر پایش جمعیت یوزپلنگ پلنگ ایرانی پناهگاه حیات‌وحش دره‌انجیر کرونا گوگل یزد یوز یوزپلنگ
  • Facebook
  • Twitter

@2021 - All Right Reserved. Designed and Developed by PenciDesign


Back To Top
مرتضی پورمیرزای
  • Home