مرتضی پورمیرزای
  • صفحه اصلی
  • توکا کست
  • تماس
چهارشنبه 31 اردیبهشت 1404
مرتضی پورمیرزای
  • صفحه اصلی
  • توکا کست
  • تماس
مرتضی پورمیرزای
مرتضی پورمیرزای
  • صفحه اصلی
  • توکا کست
  • تماس
Copyright 2021 - All Right Reserved
یوزپلنگ میاندشت یارقلی
محیط زیست

چگونه یوزپلنگ را به مرز انقراض کشاندیم: دوازده

by مرتضی پورمیرزای 1399-05-11
توسط مرتضی پورمیرزای

اوایل سال نود و چهار بود. ما درگیر پروژه ساغند بودیم. یک روز در راه آهن اردکان منتظر قطار بودیم. من و نوید سر این بحث می‌کردیم که چه زمانی باید به موضوع تکثیر در اسارت پرداخت؟ چطور و چه وقت متوجه می‌شویم که تعداد یوز آنقدر کم شده که باید تکثیر در محدوده‌های فنس‌کشی شده را جدی گرفت؟ چه زمانی باید به دنبال زنده گیری یوزهای وحشی رفت؟
نوید می‌گفت تا این نقطه راه زیادی داریم. هنوز از شرایط برخی نقاط مطمئن نیستیم. من هم اما این نگرانی را داشتم:«باید حواسمان باشد که انقراض غافلگیرمان نکند. باید از پیش آماده بود. وظیفه ما پیش‌بینی است.»
آنقدر گرم صحبت بودیم که نوید موبایلش را در پنل شارژ ایستگاه جا گذاشت!
این صحبت شاید شروع مشغله ذهن ما شد در حرف‌های بعدی و جلسات «برنامه یوز» انجمن. بعدها در انجمن تصمیم گرفتیم برای بدترین روزها آماده شویم. آسان بود؟ نه! به هیچ‌وجه. ابتدا باید از امیدمان کوتاه می‌آمدیم. تلخی را می‌چشیدیم و سخت‌ترین تصمیم‌ها را می‌گرفتیم. کنفرانس خبری سال ۹۵ یکی از آن‌ها بود.
.
سال ۱۳۹۷.
بچه‌های میراث هنوز تعیین تکلیف نشده بودند. صد وصله ناجور به دوربینگذاری زده بودند! با این حال درخواست دوربین گذاری در میاندشت دادیم. دوربین‌ها را هم فرستادیم وزارت اطلاعات تا تایید کند. حراست سازمان در تهران و خراسان شمالی همراهی کردند تا دوربین گذاری ها متوقف نشوند و نشدند.
آن‌زمان مهندس ظهرابی معاون محیط طبیعی سازمان شده بودند. گره بسیاری از کارها باز شده بود. برای اولین بار در تمام سال‌های کاری، جلسات مستمر برنامه ریزی و هماهنگی با معاونت داشتیم.
در جلسات «برنامه یوز» به اجماع رسیدیم که بالاخره آن روزی که از آن بیم‌ناک بودیم رسیده است. خیلی وقت بود که خبر خوشی از یزد و خراسان جنوبی نمی‌رسید.
کرمان هم که هیچوقت خبر ویژه‌ای نداشت. کسی نمی‌دانست در آنجا چه خبر است. به دلیل مین‌گذاری‌ها و عبور اشرار، دوربین گذاری امکان‌پذیر نبود. تنها خبر قابل توجه سال‌های اخیر، مرگ یوز خراسان جنوبی در آنجا بود. یعنی تنها یوزپلنگ ثبت شده در این سال‌ها، یوز یک استان دیگر بود. یوزپلنگی که به نام «پویان»(تصویر۱) می‌شناختیم.
سال نود و هفت زمانی بود که باید یک پله دیگر در نبرد با انقراض عقب می‌رفتیم. باید تا دیر نشده، فکری به حال تکثیر یوز در شرایط کنترل شده می‌شد.

.
ادامه دارد
.
پی‌نوشت:
در انجمن، تصمیمات کلان در خصوص حفاظت از یوز در جلسات «برنامه یوز» گرفته می‌شود. کارشناسان مرتبط با یوزپلنگ در این جلسات به صورت مستمر شرکت می‌کنند.

1399-05-11 0 comment
0 FacebookTwitterPinterestEmail
محیط زیست

چگونه یوزپلنگ را به مرز انقراض کشاندیم: یازده

by مرتضی پورمیرزای 1399-05-03
توسط مرتضی پورمیرزای

اتفاقات مشابه پست قبل در سال‌های نود و پنج و نود شش کم نبود. برای اینکه خط اصلی را گم نکنیم، آن ماجراها و پشت پرده‌ها را سر فرصت خواهم گفت.
بیست و هشت مرداد نود و شش بعد از سخنرانی هومن جوکار در موزه‌ هنرهای معاصر، با طاهر قدیریان، مرتضی اسلامی، ریحانه جمالی و فرزانه هاشمی قدم زنان به وی کافه فلسطین رفتیم. غیر از یوز، از در و دیوار صحبت شد اما یک گفتگو برایم یادگار ماند.
طاهر کنار من نشسته بود. وقتی حرف از معدود راه‌های نجات یوز می‌زدیم، جمله ای با این مضمون گفت: کار یوز تموم شده و نمیشه نجاتش داد.
انتظار این جمله رو از کسی همچون طاهر نداشتم. گفتم هنوز زوده برای این جمله. لبخندی زد و سری به نشانه عدم تایید تکان داد.
روزهای بعد به این فکر می‌کردم که چطور طاهر کار یوز رو تموم شده می‌دونست ولی نزدیکانش می‌گفتند حتی کار یوزپلنگ به اعلام هشدار هم نرسیده!(هنوز هم برخی بعد سه سال همین عقیده را دارند). این تناقض از کجا می‌آمد؟ شاید طاهر هم از پسشان برنیامده بود. فرصت نشد دوباره ببینمش و بیشتر ازش بپرسم. در واقع آن روز، آخرین روزی بود که او و هومن جوکار را دیدم.
چندماه بعد بچه‌های میراث پارسیان بازداشت شدند. داستان‌های تلخ بچه‌ها را همه می‌دانیم پس شرح لازم نیست.
بعد از آن ماجرا، فقط آن چند نفر از بازداشت شدگان که اهل بیابان و حفاظت بودند از عرصه حذف نشدند.
خیلی‌ها ترسیدند و دیگر پیدایشان نشد.
برخی ناامید شدند و دیگر پیدایشان نشد.
برخی را دیگر به مناطق راه ندادند.
خیلی از حامیان هم از کمک به یوز پا پس کشیدند و کار را سخت‌تر کردند.
و البته برخی هم آب گل‌ آلود برای ماهیگیری و بلکه شنا یافتند و تا توانستند ……
تمام آن تلخی، غم و دلهره‌ها برای ما فراموش نشدنی هست و خواهد بود. اما این همه ماجرا نبود.
بعد از آن اتفاق؛
من
تو
او
جای خودشان رو به «ما» بودن داده بودند. بالاخره میان خودمان با هر اختلافی بازهم اگر گوشت هم رو می‌خوردیم، استخون هم رو که دور نمی انداختیم. می‌انداختیم؟
حالا می‌شد از این «ما» راه نجات یوز ساخت. «ما»یی که خیلی وقت پیش و با خواست خودمان باید شکل می‌گرفت، به بدترین حالت ایجاد شده بود. مسیر پیش‌رو سخت‌تر از آن شده بود که می‌توانست به خاطرمان خطور کند. اما چاره چه بود؟
.
ادامه دارد…
.
عکس تزیینی است. عکس دوربین تله ای انجمن از «آرش» در پناهگاه حیات وحش نایبندان طبس

1399-05-03 0 comment
0 FacebookTwitterPinterestEmail
محیط زیست

چگونه یوزپلنگ را به مرز انقراض کشاندیم: دَه

by مرتضی پورمیرزای 1399-05-03
توسط مرتضی پورمیرزای

بهار سال نود و شش بود. اندکی از التهاب اتفاقات سال نود و پنج دور شده بودیم. همچون قبل تلاش داشتیم تا از درِ همکاری با مخالفان، منتقدان و تخریب کنندگان انجمن در آییم. چه بهانه‌ای بهتر از ده سالگی گرامیداشت روز ملی یوزپلنگ ایرانی؟
با دفتر مرتبط در سازمان محیط زیست مکاتبه کردیم و گفتیم حالا که وضعیت یوز در شرایط بحرانی قرار گرفته است، بهتر است تا تمامی فعالین حوزه حفاظت از یوزپلنگ کنار هم قرار گیرند تا اثری قابل توجه برای حفاظت ایجاد کنیم. واکنش مثل همیشه این بود:«چقدر عالی! چه ایده خوبی!»
اما نتیجه هم مثل همیشه بود. برگزاری جلسه را تا اواخر مرداد یعنی تا جایی که ممکن بود عقب انداختند. وقتی با اعتراض جدی ما مواجه شدند، جلسه برگزار شد. سه گروه غیر دولتی و نماینده سازمان در جلسه حضور داشتند. گفتند ایده ای برای برگزاری ندارند پس ما ایده‌مان را مطرح کردیم. توافق کردیم نماینده‌ای مردمی و بی طرف انتخاب کنیم تا برای مسائل اصلی یوز پول جمع‌آوری کند و تمامی گروه‌ها کمپین بی‌طرف را پرومُت کنند و در انتها در یک کارگروه، برای هزینه کرد مبلغ جمع‌آوری شده تصمیم‌گیری کنیم. همگی روی موضوع خرید پروانه چرا توافق داشتیم.
به صندوق ملی محیط زیست، سامان گلریز، رامبد جوان و… هم در جلسه فکر کردیم که به عنوان جمع‌آوری کننده مبالغ مردمی کمپین انتخاب شود. قرار شد من پیش‌نویس طرح را بنویسم و برای شرکت‌کنندگان جلسه ارسال کنم تا هر چه سریعتر کار را شروع کنیم.
در گروه تشکیل شده (یادم نیست واتس اپ یا تلگرام) هیچکس جز من که فایل را منتشر کرده بودم حرف نزد، اعتراض‌ها هم فایده نداشت. گروه‌ را بدون حتی یک کلمه حرف، ترک کردند!
نزدیک روز یوز بودیم و مثل همیشه حرف های قشنگ، در جلسه باقیمانده بود و روی دیگر سکه خودنمایی می‌کرد. مثل تمامی تجربه‌های پیشین از این میزان بی اخلاقی شگفت زده بودیم!
عکس این پست برای ما در انجمن فراموش شدنی نیست. این عکس یادآور دهمین سالروز گرامیداشت روز ملی یوزپلنگ است که انجمن به‌دلیل انتظار برای مدعیان فرصت بزرگی را از دست داد. آن سال انجمن برای اولین بار پس از ده سال، جز انتشار این پوستر، فعالیت دیگری را انجام نداد. آن سال برای ما درس بزرگی بود و فرصتی بزرگ برای اطلاع‌رسانی در خصوص یوزپلنگ از دست رفت. اعتماد به افراد بی اخلاق، اشتباهی بود که دیگر نباید تکرار می‌شد.
.
لازم بود بیشتر از این موضوع رو شرح بدم اما با سانسور فراوان نوشتم چون نیمی از افراد درگیر موضوع الان نمی‌توانند داستان خودشان را تعریف کنند.

1399-05-03 0 comment
0 FacebookTwitterPinterestEmail
محیط زیست

چگونه یوزپلنگ را به مرز انقراض کشاندیم: نُه

by مرتضی پورمیرزای 1399-05-03
توسط مرتضی پورمیرزای

مشکلات پس از آن کنفرانس خبری تمام نشد. شنیدیم که از سازمان با ادارات شهرستان تماس گرفته بودند که مصاحبه کنند و حرف ما را تکذیب کنند. جز رییس یکی از مناطق که باهم کار نکرده بودیم، کسی مصاحبه نکرد. از متن مصاحبه بر می‌آمد که خبر اشتباه از ما به ایشان داده‌اند.
در مابقی مناطق که کار کرده بودیم هیچ تکذیبی منتشر نشد. نه اینکه الزاما همه عاشق چشم و ابروی انجمن بودند. بلکه می‌دانستند انجمن واقعیت را اعلام کرده است. واقعیتی که مذاق برخی خوش نیامده بود.
هدف فقط شکست دیوار سکوت نبود. هدف تغییر در وضعیت یوز بود و تکذیبیه هم ما را متوقف نمی‌کرد.
امضا جمع کردن بیش از یک ماه طول کشید. در آخر نه هزار و پانصد نفر طومار را امضا کردند. فرنوش کوچالی مسئول کمپین بود و نامه را در نهاد ریاست جمهوری ثبت و پیگیری کرد.
در پیگیری متوجه شدیم که نهاد به فرماندهی نیروی انتظامی، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان برنامه و بودجه، وزارت صنعت و معدن، سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت راه و شهرسازی نامه هایی ارسال کرده است. دو پاسخ دریافتی جالب بود.
در اولین پاسخ وزارت صمت اعلام کرده بود که برای صدور مجوز بهره‌برداری از زیستگاه های میاندشت و توران حساسیت بیشتری به خرج خواهد داد.
دومین پاسخ از اختصاص بودجه یک میلیاردی برای ایمن سازی جاده عباس آباد خبر می‌داد (این رخداد الزاما نتیجه نامه نیست هرچند بر اساس گفته ابتکار، بی اثر نیز نبوده است).
همین نامه ها و جنبش در نهاد ریاست جمهوری برای ما کافی بود تا خیالمان از تغییر در سیاست گذاری های حفاظت یوز راحت شود.


سال بعد، یعنی ۱۳۹۶، اتفاقی عجیب برای ما رخ داد. خانم قاسم‌زاده که آن زمان مدیرعامل انجمن بود، حجمی از نامه را به من داد که از مبدایی نا معلوم برای انجمن ارسال شده بود. تمامی نامه ها دولتی و بین اداره کل راه سمنان و محیط زیست بود. با تعجب نامه ها را ورق زدم. خلاصه اش این بود:
سازمان محیط زیست و نماینده ‌های آن، پس از مکاتبات متعدد اداره راه، هنوز نقاط نصب فنس‌ها را مشخص نکرده بودند.
متعجب بودم که حالا پس از این همه سال بودجه هست، اداره راه آماده به کار، اما…
نمیدانم چه کسی این مکاتبات را برای ما فرستاده بود. اما سپاسگزارم که به ما فهماند چیزی تغییر نکرده و این قصه سر دراز دارد!
هنوز از خودم می‌پرسم، چرا همچین کاری کردند؟ چرا نقاط حادثه خیز را علیرغم درخواست اداره راه و تخصیص بودجه ارسال نکردند؟
.
ادامه دارد…
.
پ.ن:
مکاتبات را به سازمان ارسال کردیم تا بدانند قضیه به گوش ما رسیده. شاید به خود تکانی دهند.

1399-05-03 0 comment
0 FacebookTwitterPinterestEmail
نامه نجات
محیط زیست

چگونه یوزپلنگ را به مرز انقراض کشاندیم: هشت

by مرتضی پورمیرزای 1399-05-03
توسط مرتضی پورمیرزای

سالن کنفرانس خبری، دانشگاه شهید بهشتی بود. از سالن که بیرون می‌آمدیم، خوشحال بودیم. انگار باری سنگین از دوش زمین گذاشته بودیم. هنوز میدان دانشگاه را دور نزده بودیم که تماس ها شروع شد. یک کانال تلگرامی به نقل از یک خبرنگار که در جلسه حضور نداشت، نوشته بود فقط دو یوزپلنگ ماده در ایران زنده مانده! همین کافی بود تا همه در سازمان علیه ما موضع‌گیری کنند‌. هرچقدر هم خبر اصلی منتشر شد، دیگر کسی خبر اصلی را ندید. چند روزی گذشت تا اینکه قرار شد سازمان کنفرانس خبری برگزار کند تا خود را از زیر فشار خارج کند. دوستی پیشنهاد کرد از موضع خود عقب بکشید تا تنش بخوابد. بخاطر مصلحت یوز قبول کردیم وگرنه چرا باید عقب نشینی می‌کردیم؟ مستنداتی که آماده کرده بودیم در خانه گذاشتیم و رفتیم به جلسه. آن دوست با سازمان هم صحبت کرده بود، قرار بود آن‌ها هم از موضع خود کوتاه بیایند. نماینده سازمان صحبت کرد، ما هم صحبت کردیم. آخر سر هم ما رو شستن و خشک کردند و پهن کردند. اما بازهم چیزی نگفتیم. بالاخره قرار بود همچنان با همین افراد یوز را حفظ کنیم و مجبور بودیم کمی نرمش کنیم! پیام اصلی منتقل شده بود و همین برایمان کافی بود.
نماینده سازمان در جلسه گفت: پایش های انجمن غیرقابل اتکاست. دوربین گذاری خاک بازی است! چهره‌ها را در آن جلسه هیچگاه فراموش نمی‌کنم. کسانی پس از تخریب انجمن، لبخند جای خشم را در چهره‌شان گرفته بود. جلسه تمام شد و با ناراحتی جلسه را ترک کردیم.
وقتی آسانسور به طبقه همکف رسید، معصومه ابتکار جلوی درب بود. ناراحت (و شاید عصبانی) رو به مرتضی اسلامی کرد و گفت:«این چه کاری بود که کردید؟» من گفتم:«راه دیگری برایمان نگذاشتید!» دوباره رو به اسلامی کرد و گفت:«به هر حال امروز در جلسه هیئت دولت، آقای آخوندی قول تامین پول فنس‌کشی جاده عباس آباد را داد.» عجیب بود. نه اینکه خبر به هیئت دولت رسیده بود و قرار بود جاده عباس آباد فنس شود. اینکه مدعیان حفاظت یوز چند طبقه بالاتر با لبخند از چزاندن ما دور هم شاد بودند و هیئت دولت چند ساعت قبل برای یوز تصمیم مهمی گرفته بود.
حالا ما هم لبخند بر لب داشتیم و از سازمان خارج می‌شدیم. کارمان را کرده بودیم و هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن داشتیم.
.
ادامه دارد…
.
پی‌نوشت: از این جا به بعد، داستان مملو از درگیری های بین ما و دیگران است. می‌دانید که نمی‌توانم همه چیز را با اسم افراد و شفاف توضیح دهم چرا که برخی، امکان دفاع از خود را ندارند. یک روز این کار را خواهم کرد.

1399-05-03 0 comment
0 FacebookTwitterPinterestEmail
Newer Posts
Older Posts

بایگانی‌ها

  • اردیبهشت و خرداد 1401
  • بهمن و اسفند 1400
  • مرداد و شهریور 1400
  • اردیبهشت و خرداد 1400
  • بهمن و اسفند 1399
  • دی و بهمن 1399
  • مهر و آبان 1399
  • مرداد و شهریور 1399
  • تیر و مرداد 1399
  • اسفند و فروردین 1390

دسته‌ها

  • آموزش
  • دسته‌بندی نشده
  • زندگی
  • محیط زیست
  • نمونه کارها

آخرین‌ها

  • مسئله هیچگاه داشتن چند توله یوزپلنگ نبوده است
  • Google Camera (Gcam) چیست؟ چگونه گوگل کمرا نصب کنیم؟
  • چطور نزدیکترین مرکز واکسن یا تست کرونا را پیدا کنیم؟
  • فارسی سازی دستبند شیائومی Mi band 3 NFC
  • بهار وقتی بهاره، که بوی تو رو داره ❤️

کلمات

chongqing Mi Band 3 NFC Xiaomi آرش نورآقایی آفریقا انجمن یوزپلنگ ایرانی انقراض تحریم تصویربرداری ۳۶۰ درجه توران تیم ملی فوتبال حفاظت دانلود دستبند شیائومی دوربین موبایل روز ملی یوزپانگ ایرانی روز ملی یوزپلنگ ایرانی سازمان محیط زیست ساغند سمنان عطیه عکاسی موبایل فارسی سازی MI band 3 معصومه ابتکار نامه نجات پارک ملی کویر پایش جمعیت یوزپلنگ پلنگ ایرانی پناهگاه حیات‌وحش دره‌انجیر کرونا گوگل یزد یوز یوزپلنگ
  • Facebook
  • Twitter

@2021 - All Right Reserved. Designed and Developed by PenciDesign


Back To Top
مرتضی پورمیرزای
  • Home